وضعیت فعلی (فصل امروز - کتاب دوم گوسفند)
وضع اصلا هم خوب نیست. تحریم، گرانی، بی اعتباری و این نشنالیتی پرشین پدرمان را در آورده. از هزاران سال تمدن ایران زمین، جز ویرانه های پارسه و تخت جم، چند کتاب شعر، چند مسجد مجلل، و یک کوه ادعا و خودپسندی چیزی برایمان نمانده است. هنر نزد ایران است و بس! نژادمان هم که می گویند آریایی نبوده و ایرانی بوده. تاریخمان جعلی است و بدبختی هایمان را دیگر نمی توانیم به گردن دیگرانی بیاندازیم که صدها سال پیش گذرشان به سرزمین مادریمان افتاده است. نا امید کننده است، مگر نه؟
وقتی فکر می کنیم ما خیلی متمدن و با فرهنگ بودیم تا آن زمان که اعراب به ایران تاختند و همه چیز و ناچیزمان را سوزاندند و به یغما بردند. حال آدم گرفته می شود که به او می گویند: شما که متمدن ترین متمدنانید چه شد که در هزار و سیصد سال گذشته نتوانستید فرهنگ و تمدن خود را احیا نمایید؟ وقتی مورخین و محققین روشن می سازند تاریخ تاریک ما را...می بینیم عرب در کمتر از یک دهه مدیریت سرزمین ایران را به وزرای ایرانیش سپرد و در کمتر از یک دهه همه چیز خوب بود تا جایی که در دوران خلفای عرب دانشمندان و شعرا و هنرمندانی بزرگ از ایران زمین برخواستند... باز به جای افتخار، حالت گرفته می شود. ای کاش راهی بود تا ثابت شود تمام بدبختی های امروز نتیجه حمله عرب و مغول و اسکندر است. می بینی مغولهای ایلخی هم در کمتر از بیست سال ایرانی شدند و به ز ایرانی کمر به آبادانی ایران بستند. اما پدران من و تو سی و پنج سال پیش در انقلابی جانانه، ملک ایران را از چنگ شاه و اهریمن و بقیه افراد نجات دادند و هنوز وضعیت انقلابی و بحرانیست. هنوز بحران ادامه دارد. شاید اگر سی و پنج سال پیش باز یکی به ایران تاخته بود، دست کم امروز مثل ترکیه یا امارات بودیم نه مثل خودمان. این هم ناراحت کننده است که همواره خارجی بهتر از خودمان مملکت را اداره کرده...
فکر می کند از نسل هخامنشی است. آن مردک ما تحت الفراخ که می گوید ما فرزندان کوروش هستیم. فرزند کوروش، کمبودجیه بود که دو هزار و چهارصد سال پیش به همراه مردانش با کشتی ها پارویی صدها کیلومتر از دریا ها را پیمود تا خود را به مصر رساند. آنجا با بیل و کلنگ کانال سوئز را احداث نمود. من و تو حال نداریم پشت همین میزی که نشسته ایم کارمان را درست انجام دهیم. حال آدم گرفته می شود اما حقیقت دارد. من و تو از فرزندان کورش نیستیم. ما فرزندان دوران خودمان هستیم. دورانی که کشور ثروتمندمان فقیر شده است. دوران تحریم، دوران تردید، دوران مهاجرت به هرجا که بشه، دوران ترس از همه، دوران اخذ ویزا، دوران خودمان...
تو فکر کن حال همه ی ما خوب است!